ذَ لِکَ الکِتَبُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِّلْمُتَّقِینَ .سوره 2. بقره آیه 2
ترجمه
آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.
نکته ها
«لاریب فیه» یعنى در اینکه قرآن از سوى خداست، شکّى نیست. زیرا مطالب آن به گونهاى است که جایى براى این شکّ وتردید باقى نمىگذارد واگر شکّى در کار باشد، بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است. چنانکه قرآن مىفرماید: «فهم فى رَیبهم یَتردّدون»(102) آنان در شکّى که خود ایجاد مىکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.(103)
قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هدىً للنّاس»(104) همانند خورشید بر همه مىتابد، ولى تنها کسانى از آن بهره مىبرند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هدىً للمتّقین» همچنان که نور خورشید، تنها از شیشهى تمیز عبور مىکند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان(105)، ظالمان(106)، کافران(107)، دلمردگان(108)، مسرفان و تکذیب کنندگان(109) از هدایت قرآن بهرهمند نمىشوند.
سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن مىفرماید: «لاریب فیه» هیچ شکّى در آن نیست. در حالى که خود قرآن شکّ وتردید مخالفان را در این باره بیان مىدارد: یک جا مىفرماید: «انّنا لفى شکّ ممّا تَدعونا الیه مُریب»(110) ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در شکّ هستیم. و در مورد شکّ در وحى ونبوّت نیز مىخوانیم: «بل هم فى شک من ذکرى»(111) دربارهى قیامت نیز آمده: «لنعلم من یؤمن بالاخرة ممن هو منها فى شک»(112) بنابراین چگونه مىفرماید: «لاریب فیه» هیچ شکّى در قرآن ومحتواى آن نیست؟
پاسخ: مراد از جمله «لاریب فیه» آن نیست که کسى در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمىکند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدرى محکم است که جاى شکّ ندارد و اگر کسى شکّ کند به خاطر کور دلى خود اوست. چنانکه در آیه 66 سوره نمل مىفرماید: «بل هم فى شک بل هم منها عمون»(113)102) توبه، 45.
103) در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.
104) بقره، 185.
105) لایهدى القوم الفاسقین» توبه،80.
106) لایهدى القوم الظالمین» مائده، 51.
107) لایهدى القوم الکافرین» مائده، 67.
108) لایهدى من هو کاذب کفار» زمر، 3.
109) لایهدى مَن هو مسرف کذّاب» غافر، 28.
110) هود، 62.
111) ص، 8.
112) سبأ، 21.
113) نخبة التفاسیر به نقل از آیةاللَّه جوادى.
پیام ها
1- قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلک» در ادبیات عرب، «ذلک» اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن که در پیش روى ماست، با «ذلک» اشاره مىکند که از عظمتِ دست نایافتنى قرآن حکایت مىکند.
2- راهنما باید در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جملهى «لاریب فیه» نشانگر استوارى و استحکام قرآن است.
3- توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هدى للمتقین»
4- تنها افراد پاک وپرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند مىشوند. «هدى للمتقین» هرکس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندى و نورگیرى او بیشتر است.(114)114) هدایت داراى مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «والذین اهتدوا زادهم هدى»
منبع:تفسیر نور.قرائتی ،محسن